پاییز که میشود، کوچهپسکوچههای محله خاتمالانبیا(ص) پُر میشود از عطر گلهای بنفش زعفران. برای بیشتر زنان این محله، سال نه از بهار که از پاییز شروع میشود؛ از اواخر مهر و اوایل آبان که وقت گلدادن زعفران است. کاری که خیلیها در این ایام برای تفنن، سرگرمی یا تأمین نیاز سالیانه خانواده انجام میدهند برای زنان این محله شغلی اصلی است. زنانی که یا خودشان سرپرست خانوادهاند یا نقش مهمی در چرخاندن اقتصاد خانواده دارند و نتیجه زحماتشان زعفرانهای صادراتی به کشورهای مختلف دنیاست.
کار فصلی پاککردن زعفران سالهاست در این محله رونق دارد. آنقدر که هر سال بیش از 20کارگاه توزیع گل زعفران در محله دایر میشود. چند روزی بهسراغشان میروم و مهمانشان میشوم و با زنان سرپرست خانوار و بانوانی که در این حوزه فعال هستند، گفتوگو میکنم.
با الهه صدیقی، جوان فعال و مسئول گروه جهادی رایحه، سری به خیابانهای این محله میزنیم. بیشتر اهالی را میشناسد و احوالپرس آنهاست. در این محله ریشهدار همسایهها هنوز به شکل قدیم با هم رفت و آمد میکنند. وقتی از کنار یکدیگر در کوچه رد میشوند حال هم را میپرسند و درباره کارهایی که دارند صحبت میکنند. حفظ همین ویژگی نیز باعث رونق کسب و کارهای خانگی در آن شده است.
زنان محله خاتمالأنبیا(ص) در فصلهای مختلف سال کارهای متفاوتی برای انجامدادن دارند و پاییز گل سرسبد این فصلهاست. الهه میگوید: خانمهای اینجا هرسال منتظر فصل پاییز هستند. اگر گل زعفران کیفیت خوبی داشته باشد و بلافاصله بعد از چیدن به دستشان برسد، بهراحتی و در زمانی کوتاه آن را پاک میکنند. اینکار درآمد خوبی برای آنها دارد.
ابتدا سری به یکی از کوچه های امام زمان(عج)و محل توزیع گل زعفران مصطفی جهانشیری و خانوادهاش میزنیم. آنها قدیمیترین توزیعکننده گل زعفران در محله خاتم الأنبیا(ص) هستند. 25سال پیش جهانشیری همراه با همسرش زهرا جهانشیری از روستای صفیآباد در تربتحیدریه به این محله آمدهاند و از همان موقع پاککردن گل زعفران را به خانمهای محله آموزش دادند. خانهشان 2طبقه است که طبقه پایین را به کارگاه تبدیل کردهاند. صدای دستگاه خشککن زعفران تا حیاط خانه میرسد. زهرا خانم با روییخوش به استقبال میآید. رنگ زرد و سرخ دستهایش همان ابتدا توجهام را جلب میکند و عطر و بوی زعفران ما را به سمت کارگاه میکشاند.
یکی از خانمهای محله همان ابتدای ورودی نشسته و دارد زعفرانهای پاکشده را دوباره بررسی میکند تا مبادا بخشی از ریشه به آن مانده باشد. پذیرایی طبقه اول را مختص اینکار گذاشتهاند. 3دستگاه داخل اتاق وجود دارد. یکی برای پخش کردن زعفرانها روی تورهای چوبی و 2دستگاه دیگر برای خشککردن است. زعفرانهای پاکشده را داخل ظرفهای پلاستیکی بزرگی ریختهاند. از زهرا خانم میخواهم نحوه پاککردن گل زعفران را نشانم دهد. برگهای بنفشرنگ را با انگشتانش باز میکند و 3کلاله قرمزرنگ زعفران را از ریشه سفید آن جدا میکند.
میگوید: به این قسمت رنگی زعفران، نگین میگویند. شرکتهای صادرکننده زعفران دنبال این قسمت هستند. اگر قسمت قرمز ابتدای آن را از قسمت نارنجی آن جدا کنیم به آن سرگل میگویند که ارزشش در بازار خیلی بیشتر است. قسمت سفید هم ریشه است و خاصیت دارویی دارد و عطاریها از آن استفاده میکنند. بعد از اینکه خانمها گل را پاک میکنند و به دست ما میرسانند باید بهسرعت بخش نگین را خشک کنیم تا عطر و رنگ آن تثبیت شود.
همسرش مصطفی جهانشیری لحظهای دستگاه خشککن را خاموش میکند تا زهرا خانم نحوه کار دستگاهها را توضیح دهد: دستگاه الک برای جداکردن زعفرانهایی است که به هم چسبیدهاند. یکی از تورهایی را که دور آن قاب چوبی دارد و داخل اتاق پخش است برمیدارد و در محفظه دستگاه میگذارد. زعفرانها را داخل مخزن میریزد و کلید دستگاه را میزند. نگینها به روی تور پخش میشوند.
میگوید: جنس تورها از حریر است و نگینها به آن نمیچسبند. بعد از خشکشدن راحت جدا میشوند. تورها را به سمت دستگاه خشککن میبرد. و داخل مخزن آن میگذارد و کلید دستگاه را میزند. بعد از 4دقیقه زعفران کاملا خشک و تازه است. آنها را داخل ظرفهای دربسته میریزند و آماده است تا به شرکتهای توزیعکننده و صادرکننده زعفران و خریداران بازار برسانند. زهرا خانم میگوید: محصول نهایی را همسرم به بازار 17شهریور میبرد یا به شرکتهای صادرکننده زعفران میفروشد.
با زهرا خانم به حیاط میآییم تا بیشتر درباره کارشان توضیح دهد. او میگوید: یکی از محصولات مهم کشاورزی در استان خراسان رضوی و استان خراسان جنوبی همین گل زعفران است. روستاییان باید بعد از چیدن، گلها را سریع به افرادی برسانند که آنها را پاک میکنند. در غیر اینصورت محصولشان بعد از 48ساعت خراب میشود و دیگر استفادهشدنی نیست. تعداد روستاییها آنقدر نیست که همزمان با برداشت، گل را پاک کنند برای همین آنها را به واسطههای توزیعکننده مثل ما یا شرکتهای صادرکننده زعفران میفروشند.
بیشتر بانوان اینجا برای کمک به اقتصاد خانواده مشغول به کار هستند و پاککردن گل زعفران طی 2ماه به معیشت آنها کمک میکند
آنها هم گلها را به مناطق حاشیه شهر میفرستند که نیروی کار بیشتری دارند تا گلها بهموقع پاک شوند. بیشتر بانوان اینجا برای کمک به اقتصاد خانواده مشغول به کار هستند و پاککردن گل زعفران طی 2ماه به معیشت آنها کمک میکند. اواسط دهه70 بود که این محله را پیدا کردیم. خانمها نحوه پاککردن گل زعفران را نمیدانستند به آنها آموزشهای لازم را دادیم. بعد از آن هر سال از اواخر مهر تا اواسط آذر در این محله خانه اجاره میکنیم و بین کسانی که داوطلب پاککردن گل زعفران هستند، گل توزیع میکنیم.
خانواده جهانشیری با هم کار میکنند. پسرهای خانواده هر روز ظهر بهسمت روستاهای تربتحیدریه میروند و تا عصر گلهایی را که خریدهاند به خانه میآورند. توزیع از ساعت 6بعدازظهر شروع میشود. به طور متوسط روزانه 200 تا 300کیلو گل بین خانمهای این محله توزیع میشود. زهرا خانم میگوید: سرعت توزیع زیاد است و خانمها تا ساعت12 روز بعد فرصت دارند که نگینهای پاکشده را تحویل دهند.
بیشتر خانمهایی که برای این خانواده کار میکنند از همین محله و جاده قدیم هستند و جهانشیریها آنها را میشناسند. زهرا خانم میگوید: در سالهای اخیر از قاسمآباد یا سایر محلات نیز مشتری داشتهایم. اگر کسی را نشناسیم از او کارت ملی و آدرس دقیق خانه و شماره تماس میگیریم و بعد گل را تحویلش میدهیم. معمولا افراد جدید هم از همین محله معرف دارند. وزنه کوچکی را کنار دستگاه خشک کن روی میز گذاشتهاند و یک نفر مسئول گرفتن نگینها از خانمهاست. با اینکه ساعت از 12 گذشته اما پسر نوجوانی با یک پلاستیک فریزر از راه میرسد و از پشت پنجره حیاط نگینهای پاکشده را تحویل میدهد و مسئول تحویل در دفتر مخصوص اسم مادرش را خط میزند.
از زهرا خانم میپرسم چطور متوجه میشود که هر یک کیلو گل چقدر نگین میدهد. میگوید: از هر باری که میآوریم خودمان یک کیلو را پاک میکنیم و وزن نگین آن، همان گمانه ما برای تشخیص سایر نگینهای تحویلی میشود. منظورش از گمانه، معیار و وزن استاندارد است. میگوید: تجربه زیاد در اینکار باعث شده تا چشمی هم متوجه شویم. خانمهای اینجا به دنبال نان حلال هستند و همیشه به بهترین شکل کار را تحویل دادهاند. میپرسم: اگر کسی کار را دیرتر تحویل بدهد چطور؟ میگوید: بعضی وقتها پیش میآید ولی تا الان کسی را جریمه نکردهایم. اگر هم موردی بوده که اصلا نتوانسته بیاورد، گل را خودش از ما خریده است. معمولا گل را به قیمت خرید خودمان به آنها میفروشیم. آنها با برگزاری یک جشن کوچک در پایان فصل زعفران دوستی و همدلیشان را پررنگتر میکنند.
زهرا خانم میگوید: با این جشن از خانمهایی که در این مدت گل بیشتری پاک کردهاند و سر موقع کار را تحویل دادهاند با هدیهای کوچک قدردانی میکنیم. هدف آنها از توزیع گل زعفران حمایت از کشاورز، کمک به معیشت خانوادهها و کمک به زنان سرپرست خانواده است. آنها در این سالها کارشان را گسترش دادهاند و شعبه دوم آنها در یکی دیگر ازکوچههای امام زمان(عج)است.
همراه با الهه مسیرمان را در کوچهپسکوچههای محله ادامه میدهیم. از هر کوچهای که میگذریم یک یا 2محل توزیع گل زعفران میبینیم. الهه میگوید: از 6سال پیش هر سال به محلهای توزیع گل زعفران اضافه شده است. امسال 28محل توزیع داریم که از کوچه امام زمان(عج)3 شروع میشود و تا انتهای این خیابان ادامه دارد. الهه میگوید: بعضی محلهای توزیع گل زعفران زیرنظر شرکتهای بزرگ زعفران هستند. یکی از این شرکتها هر روز 7صبح 2خودرو گل به روستاهای اطراف تربت حیدریه، نیشابور و قائن میفرستد. توزیع از ساعت 4بعدازظهر شروع میشود و تا 10شب ادامه دارد. رقابت زیادی بین این شرکتها شکل گرفته است. سال گذشته که گل زیاد بود، پاککردن آن به کیلویی 50هزار تومان هم رسید. امسال از کیلویی 9هزار تومان شروع شد و الان به 22هزار تومان رسیده است.
سال گذشته که گل زیاد بود، پاککردن آن به کیلویی 50هزار تومان هم رسید. امسال از کیلویی 9هزار تومان شروع شد و الان به 22هزار تومان رسیده است
سال گذشته یکی از شرکتها برای همه خانمهایی که گل پاک میکردند، حساب بانکی با شماره شبا باز کرد و آخر فصل با توجه به میزان گلی که برده بودند، پول برایشان واریز کرد. خیلی از خانمها با درآمد اینکار توانستند وسایل مورد نیاز خانهشان را بگیرند. الهه خانواده 5نفرهای را می شناسد که زن سرپرست خانواده است و هر کدامشان هر روز 3کیلو زعفران پاک میکنند و از همین راه سال گذشته توانستهاند برای خانهشان سرویس مبلمان بخرند. میگوید: خیلی از این خانمها با همین کارهای خانگی زندگی خود را میچرخانند.
به کوچه امام زمان(عج)10 میرسیم تا با یکی از بانوان قدیمی محله که بیش از 30سال است ساکن اینجاست و با 3دخترش زعفران پاک میکند صحبت کنیم. روسری مشکی را دور گردنش بسته است و چینهای صورتش نشان از سالهای زندگی او دارد. فاطمه.م 64سال دارد. اصالتا قائنی است. از وقتی به یاد دارد گل زعفران پاک کرده است. اما دستان و چشمانش دیگر توان قدیم را ندارد تا با کمک دخترها 15 تا 20کیلو زعفران را در یک روز پاک کند. میگوید: حالا همراه با 3دخترم روزی 7 تا 8کیلو زعفران پاک میکنیم. آنها اینکار را فقط برای کسب درآمد انجام نمیدهند.
فاطمه خانم میگوید: همین که هر شب دور هم جمع میشویم و کاری برای انجام دادن داریم خوشحالمان میکند. آنها درآمد اینکار را بیشتر صرف خودشان میکنند: دخترها معمولا طلا یا لباس میخرند و پسانداز میکنند. من هم اگر چیزی لازم داشته باشم برای خودم میخرم. فاطمه خانم یاد روزهای کشت و برداشت زعفران در روستایشان میکند. یادآوری خاطرات کودکی سر زمینهای روستا اشک و لبخند را همزمان بر چشمانش مینشاند.
میگوید: کاشت و برداشت گل زعفران سخت است. آب زیادی نمیخواهد ولی باید یکسره سر زمین باشی و علفهای اضافی را بگیری. اما زمانی که محصول برای برداشت آماده میشود، روستاییها حس و حال خوبی دارند. زمینها یکدست بنفش میشود و نور طلایی خورشید زیبایی کلالهها را دوچندان میکند. او را با خاطراتش تنها میگذاریم و دوباره مسیرمان را در کوچهها دنبال میکنیم.
به خیابان شهید میثمیپور6 و خانه شهربانو ثابترای میرسیم. قصه او با فاطمه. م تفاوت دارد. او سالها پیش از همسرش جدا شده و سرپرست خانوار است. 3پسر و 2دختر دارد. یکی از پسرهایش به رحمت خدا رفته و نوهاش مائده را شهربانو خانم بزرگ کرده است. دخترها و نوهها دورش را گرفتهاند و در کارها به او کمک میکنند. در حال منگنهکردن جعبههایخالی است. او با همین کارهای خانگی فرزندانش را بزرگ کرده و زندگی را چرخانده است. اصالتا قوچانی است. 8سال پیش به اصرار دخترهایش به مشهد آمده و از آن موقع ساکن این محله شده است. میگوید: هرکاری از دستم بربیاید انجام میدهم. رشته آش درست میکنم. سبزی و کلهپاچه پاک میکنم. 2ماه فصل زعفران هم با کمک همین بچهها زعفران پاک میکنیم. باید هزینه خورد و خوراک و اجاره خانه را درآورد.
فاطمه دختر کوچکش میگوید: هر شب پیش مادر مینشینیم و کنار هم زعفران پاک میکنیم. مادر برای هزینههای خانه خرج میکند و ما هم وسایل مورد نیاز خانه را میخریم. فاطمه 2سال پیش با درآمد پاککردن زعفران توانسته اجاق گاز بخرد و سال پیش یک گلیم برای آشپزخانه. آنها این دورهمی را دوست دارند و از کسب درآمد لذت میبرند. نوهها هرچقدر پاک کنند، پول خودشان را میگیرند و خرج خودشان میکنند.
فاطمه تنها سختی اینکار را صفهای طولانی زمان توزیع در محله میداند و میگوید: خیلی وقتها از ساعت 5بعدازظهر تا 10شب در صف منتظر میمانیم و وقت را برای پاککردن از دست میدهیم. تا وقتی که گل تازه است راحت پاک میشود اگر به صبح بیندازیم کار سختتر است. با آنها خداحافظی میکنیم. به سمت کوچه امام زمان(عج)16 میرویم. جایی که 3توزیعکننده زعفران در آن هستند. الهه میگوید: خانمهای محله از چند توزیعکننده گل میگیرند و شبی نیست که کار نداشته باشند. ساعت 3ظهر است. ساکنان محله در حال استراحت هستند و خودشان را برای یک شبکاری دیگر آماده میکنند.
ساعت 5بعدازظهر خودم را به یکی از محلهای توزیع گل زعفران در کوچه امام زمان(عج)2 میرسانم. صف طولانی از خانمهایی تشکیل شده است که هر کدام یک برگه در دست دارند. برگهها نشان میدهند هر روز چه مقدار گل گرفتهاند و چه زمانی آنها را تحویل دادهاند. در محل توزیع، گلهای زعفران را روی پارچه داخل حیاط پهن کردهاند. توزیعکننده گلها را روی وزنه میکشد و به هرکس یک کیلو میدهد.
صدیقه حشمتی و فاطمه سیدی مسئولیت این مرکز را برعهده دارند و برای یک شرکت توزیع گل زعفران کار میکنند. صدیقه خانم میگوید: 5سال پیش نمایندهای از این شرکت به ما برای توزیع گل زعفران پیشنهاد کار داد. هر سال 2ماه در فصل پاییز خانهای را اجاره میکند و گل را به دست ما میرساند تا بین خانمهای این محله پخش کنیم. آنها با شرکت کار میکنند و اگر کسی به موقع نگینها را تحویل ندهد، شرکت آنها را جریمه میکند.
فاطمه خانم بهسختی کار توزیعکنندهها اشاره میکند و میگوید: یکی از مهمترین نگرانیهای ما ماندن گل در شب توزیع است. توزیعکنندهها زیاد شدهاند و بعضی وقتها 10 تا 50کیلو گل روی دست ما میماند. معمولا در این مواقع شرکت اجازه میدهد مبلغ پاککردن را افزایش دهیم تا گل برای روز بعد نماند. بعضی وقتها باید به دنبال نگینها به در خانهها برویم و آنها را جمع
کنیم.
انسیه حیدرزاده مدرس و مشاور تخصصی کسب و کارهای خرد و خانگی و کارشناس ارشد کارآفرینی، درباره مشاغل خانگی در محلات حاشیه شهر معتقد است مشاغل خرد و خانگی باید تحت حمایت گروههای تسهیلگر و کارآفرین محلی قرار گیرند.
مشاغل خرد و خانگی باید تحت حمایت گروههای تسهیلگر و کارآفرین محلی قرار گیرند
او میگوید: «باید در هر محله یک یا چند حرفه با توجه به مهارت ساکنان آن شناسایی و به همان مهارت شناخته شود. میتوان از معتمدان محلی در این زمینه کمک گرفت و کارهای مدیریتی طرح را به آنها سپرد. هرمحله باید یک نفر دلسوز و شناخته شده داشته باشد تا با توجه به ظرفیتهای محلی و با کمک سرمایهگذاران برای ساکنان کار ایجاد کند.»
او چهار گروه را در حوزه کسب و کار توضیح میدهد: «دسته گدایان یعنی کسانی که دنبال کار نیستند، دسته بیخبران یعنی کسانی که متمایل به کار هستند اما همیشه فرصت کار ندارند و در زمانهای کوتاه و در خانه مشغول به کار میشوند، دسته تجربهگراها یعنی آنهایی که علاقه به کار دارند و توانستهاند با سرمایه اندک کار راه اندازی کنند و درآمد کمی دارند و دسته چهارم کارآفرینان که باعث جهش تولید میشوند و باید در محله الگو شوند. افراد معتمد محلات میتوانند از گروه چهارم بهره بگیرند و با کمک سرمایهگذاران برای اهالی کار ایجاد کنند. سازمانها نیز میتوانند نقش حامی داشته باشند و از مردم برای رشد محله کمک بگیرند.»